اندیشه



«ساختن فیلم های جدی و عمیق، آسان تر از فیلم های تجاری قراردادی است. آگاهی من وادارم می کند که تجاری کار کنم. در سینما، کارگردان باید با بهای گزافی خود را بیان کند.این بها، سرگرمی است.»

هیچکاک

 

هیچکاک همچون هر هنرمند راستین و دلمشغول، خود را با آثارش بیان می کند اما بسیار غیر مستقیم و نامرئی؛ در پس سرگرمی. او تنها کسی است در سینما که می تواند میلیونها نفر را در سراسر جهان سرگرم کند و تکان دهد. تماشگر او را تجسم خود می داند. هیچ فیلمسازی مانند او جذابیت و سرگرمی را اینچنین با هنر نیامیخته و عجین نکرده. آثار او مطلقاً  سرگرم کننده اند و مطلقاً هنر؛ هنر فراگیر مردمی. او عام و خاص را متحد کرده و به ما می آموزد چگونه سرگرم شده و از هنر لذت ببریم و هشیارشویم. فیلمسازی برای او نه خودنمایی است، نه ادا و ادعای هنرمندانه. او هنرمند است؛ هنرمندی بزرگ. پس نیاز ندارد خود را تفسیر کند و اثرش را. در مصاحبه های گوناگون و مفصلش نه تنها خود را هنرمند نمی نامد – همچون فورد و برگمان و  – که فقط به جنبه های تکنیکی کارهایش می پردازد و از هر تعبیر و تفسیر و توضیح واضحات  "هنرمندانه" اثر سر باز می زند و در جواب می گوید : " این فقط یک فیلم است." از خود ، زندگی و دغدغه هایش چیز مهمی نمی گوید. یک داستان دو خطی سر هم بندی شده دربارۀ ترس از پلیس در شش سالگی اش را مرتب تکرار می کند . داستانی – اتفاقاً سینمایی-  که معلوم نیست متعلق به دنیای خیال اوست یا دنیای واقعی اش.       

موضوع  تمام فیلم های او داستان تقابل یک انسان معصوم و عادی با دنیای غیر عادی- و مدرن – پر آشوب و مملو از گناه و ترس است. داستان جابه جایی آدمها و دنیایشان- واقعیت و خیال  آنها- و درگیری دائمی خیر و شر در وجود انسان. داستان های هیچکاکی از سینما نشات می گیرند.

هیچکاک منتقد جدی و شوخ طبع مدرنیسم است.در فیلم های او نظم زندگی مدرن و ثبات ظاهری آن با کوچک ترین چیزی به هم می ریزد و کائوس رخ می دهد؛ و چهره واقعی کرخت کننده و فاسد کننده آن نظم بر ملا شده و تعلیق که حکومت بی ثباتی است حادث می شود. تعلیق-سوسپانس- هیچکاکی شوک لحظه ای نیست و شکل فَنری اش ادامه می یابد. تعلیق پل بین واقعیت و خیال است؛ بین یک لحظه قبل و یک لحظه بعد است؛ دستکاری در زمان حال است؛ بسط زمان حال استمراری و کند کردن آن است بین آینده های استمراری احتمالی متضاد؛ بین بودن حال است و وسواس آینده. تعلیق ثبات ناپایداری است.همین است که اضطراب می افریند و دلهره ممتد. تعلیق فقط یک روش نیست ،بخشی از نگرش و جهان بینی هیچکاک است.

هیچکاک آدم عادی است نه روشنفکر، اما نخبه و نابغه که برای تماشاگر عام معمولی فیلم می سازد. تماشاگر روشنفکر پس از آن می آید. آثار او هم برای مخاطب عام است و هم خاص. اما او همچون فورد از هر گونه آلودگی روشنفکری به دور است. خودش می گوید: " من آدم های عادی را دوست دارم. آدم های عادی ای که در ماجرایی غرق شده اند".فیلم های او در عین حال بسیار هم شخصی اند. از این حیث بسیار شبیه هموطنش شکسپیر است و همچون او برای عامه می سازد، اما خود را از یاد نمی برد؛ و دغدغه ها- و ترس های – همیشگی خود را.

بزرگترین ابداع گر فرم در سینما، استاد مکان ، فضا ، اشیا و جزئیات به درستی محتوا را در فرم می بیند و می آفریند. فرم – و سبک- او با نگاهش به زندگی و هنر و جهانش در هم آمیخته و در خدمت جابه جایی خیال ، واقعیت ؛آرزو ، کابوس؛ شوخی، جدی؛ رئالیزم و سور رئالیزم ، کلاسیسیزم و مدرنیزم عمل می کند.

هیچکاک هنرمند ترس است و اضطراب. و آثارش نمایشی کردن این ترس ها و غلبه بر آنهاست. ترس در آثار او وحشت انسان مدرن است.ترس از جهان ناامن، ترس از روزمرگی ها و عادت ها. ترس از پیچ و مهره شدن و از خود بیگانگی. ترس از رام شدن ، ترس از خطر و تسلیم. ترسِ از دست دادن خویشتن . ترس از عشق و نیاز به آن. ترس از سقوط. ترس زنده ما از مرگ  که در کنار ما با نیروی فراوان زیست می کند.

غنای آثار هیچکاک را می توان به رهایی از قید خودآگاهی و حرکت به سوی شناخت ناخودآگاه و آزادی پی گرفتن انگیزش های ضمیر ناخودآگاهش نسبت داد. این با تلقی او نسبت به مدیوم سینما کاملاً مرتبط است و منطبق.

" رویا خود نوعی دیوانگی و دیوانگی نوعی رویاست ". (شوپنهاور). راز سینما – و راز هنر- تجربه کردن و زیستن رویاست، که خود نوعی دیوانگی است. اما زندگی شاید فقط می بایست رویایی باشد. رویا ، رنج و سرمستی آن. و سینما مدیوم رویاست.

پایان

مسعود فراستی

همشهری 24، شماره 12، فروردین 92

کانال اندیشه در آپارات (اینجا) با هدف گردآوری مطالب مفید حوزه علوم انسانی درحال فعالیت است. از آنجا که بسیاری از مطالب در قالب ویدیو قابل انتشار نیستند، این وبلاگ از طریق انتشار درگاه های ارتباطی، اطلاعات بسیار گسترده تری را در اختیار شما قرار خواهد داد. امید است مورد استفاده شما قرار بگیرد.

لینک ها در همین صفحه اضافه خواهند شد.
(این صفحه به روز خواهد شد.)
ترتیب فهرست، بر اساس اولویت نیست.

***
سیمافکر
کانال سوزنبان مستضعفین تی وی
وبسایت برنامه دوران
موسسه مصاف
کانال اقتصاد ی
طبقه سه
اندیشکده «شفافیت برای ایران»
شهریار زرشناس
وحید جلیلی
مسعود فراستی
عبدالله شهبازی
حجت الله عبدالملکی
وحید اشتری

این که ما در دانشگاه چه می کنیم و آیا آنچه در دانشگاه می خوانیم به دردی می خورد یا نه،و از همه مهم‌تر، اینکه دانشگاه چه بر سر ما می آورد؟ به علاوه دلائل و نیز تبعات اقتصادی و اجتماعی دانشگاه و تحصیل علم (با وضع فعلی)، موضوعاتی بود که پیش‌تر جسته و گریخته در آثار میثم مهدیار دیده و خوانده بودیم اما، برای یکپارچه شدن بحث و ارائه‌ی دقیق‌تر مطلب به مخاطبان محترم، سوم دی ماه 94 به دفترشان در خیابان 16 آذر (در حومه دانشگاه تهران) سری زدیم و 2-3 ساعتی به تفصیل گفت‌و‌گو کردیم. مهدیار، دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی و سردبیر سایت علوم اجتماعی ایرانی-اسلامی (Ejtemaee.ir) است.
پیش‌تر، رضا امیرخانی در «نشت نشاء» نوشته بود که «در همه جای دنیا دانشگاه ساخته می‌شود تا مشکلات علمی آن کشور را حل نماید، اما در جهان سوم مسئله جور دیگری است. اینجا دانشگاه ساخته نشده است؛ دانشگاه، ترجمه شده است!»؛ مهدیار همین مطلب را با ادبیاتی دیگر بیان می‌کند و معتقد است «ما دانشگاه را از غرب وارد کردیم!» و لذا دانشگاه ما اساسا برای حل مسائل ما به وجود نیامده، بلکه برای ترتبیت یک قشر متوسطی ایجاد شده که ارزش های لیبرال سرمایه داری را بازتولید کند؛ و برای این حرف دلائل و شاهد مثال های بسیاری می آورد. اشاره ای هم به این نکته دارد که جنبش دانشجویی‌ای که 16 آذر و 13 آبان را رقم زد، به واسطه ی تنفس در دانشگاه، به جایی رسیده که در سالروز 16 آذر، از آقازاده ها و مفسدین اقتصادیِ وابسته (فکری یا تشکیلاتی) به غرب دعوت می کند برای سخنرانی!
گریزی هم به اسلامی شدن علوم و مسیر وصحیح و مومات و راهِ رفته‌ برای تحقق این هدف می زنیم و پاسخ می شنویم که بعضی ها خیال می کنند که دنیای ذهنی ماست که دنیای عینی ما را می سازد! در حالی که این طور نیست اصلا؛ همین ها، فکر می‌کنند که کانت دنیای جدید ما را رغم زده، در صورتی که کانت فقط اتفاقاتی که در جهان خارج -در تکنیک ها و فناوری ها رخ می دهد- را صورت بندی می‌کند، معنا بخشی می‌کند، برای‌شان توجیه می تراشد. و ادامه می دهد که ما واقعا اگر بخواهیم به این اهداف برسیم، باید به جامعه برگردیم و با واقعیات و عینیت‌ها و مسائل، به شکل واقعی روبرو شویم و همچنین، باید نگاه پدیدار شناسانه تری به دانشگاه و مفهوم علم بنگریم.

ویدئوی حاضر، گفتگوی تفصیلیِ ما با میثم مهدیار است؛ مصاحبه ای که پیش از این دو ویدئوی خلاصه‌ی موضوعی‌اش منتشر شده بود و امروز، به طور کامل در اختیار شما قرار می گیرد.

مشاهده ویدیو

پایان

به نقل از مستضعفین تی وی


بار حضور مردم در پای صندوق‌های رای* در طول یک سال اول پس از پیروزی انقلاب، پیامِ روشنی دارد: خمینی به حضور و نقش‌آفرینی مردم برای پیش‌برد انقلاب، واقعا و عمیقا اعتقاد دارد، بر آن پای می‌فشارد و آن را رکن می‌داند در نظامِ برآمده از انقلاب (رکن که می‌گویم، نه خیال کنید کادوپیچ می‌کنم حرف را با الفاظ خوش‌قیافه، نه! حضور و نقش‌آفرینیِ‌ مستمر مردم، رکن انقلاب است و -مثل ارکان نماز- سهوا هم که فراموش بشود، باطل می‌کند و نامشروع می‌گرداند).
چرخ تاریخ اما، جور دیگری چرخید و کم‌کم، مردم، رای مردم و حرف و خواست مردم، و مهم‌تر از همه، نقش مردم، تقلیل پیدا کرد به دو-سه راهپیمایی و چند فریم تصویر پای صندوق رای و چند انگشتِ اشاره‌ی ارغوانی رنگ؛ همان هم با اکراه و بی‌میلی یون و به اصرار ره‌بر!
ادامه مطلب

شهرستان ادب: پنجمین نشست از سلسله نشست‌های گروه داستان موسسه‌ی فرهنگی هنری شهرستان ادب با موضوع «جوهر رمان در نسبت با جامعه و انسان ایرانی» روز سه‌شنبه مورخ بیستم آبان‌ماه در محل دفتر این موسسه و با حضور استاد شهریار زرشناس برگزار شد.

ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

مرکز مشاوره و روانشناختی آمین رشته فوتسال مداح وسخنران جهت مجالس ختم Jennifer zhilooo ماضاد هنروگرافيک ایران خبر تولید و فروش چرم مصنوعی رامونافر